در آغوش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
یک سال قحطی بزرگ در مکه رخ داد. در آن زمان ابوطالب عموی پیامبر دارای عائله زیاد و هزینه سنگینی بود.
چون كه حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم در سنين كودكى - پس از درگذشت عبدالمطلب - در خانه عمويش ابوطالب و تحت كفالت او بزرگ شده بود، مىخواست با تربيت يكى از فرزندان او، زحمات وى و همسرش فاطمه بنت اسد را جبران كند و از ميان فرزندان او نظر به على علیه السلام داشت که در آن زمان کمتر از هشت یا ده سال نداشته است.
حضرت محمد به عموی دیگر خود «عباس» که از ثروتمندترین افراد بنی هاشم بود، پیشنهاد کرد که هر کدام از ما یکی از فرزندان ابوطالب را به خانۀ خود ببریم تا فشار مالی ابوطالب کم شود، عباس موافقت کرد، و هردو نزد ابوطالب رفتند و موضوع را با او در میان گذاشتند.
ابوطالب با این پیشنهاد موافقت کرد. در نتیجه عباس، «جعفر» و حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم «علی» را به خانه خود برد. علی علیه السلام همچنان در خانۀ آن حضرت بود تا آنکه خداوند او را به نبوت مبعوث فرمود و علی علیه السلام او را تصدیق کرد و از او پیروی نمود.(1)
پیامبر پس از گرفتن علی علیه السلام فرمود: همان را برگزیدم که خدا او را برای من برگزید.
امام على علیه السلام در دوران خلافت خود، در خطبه «قاصعه» به اين دوره تربيتى خود اشاره نموده و مىفرمايند:
«شما (ياران پيامبر) از خويشاوندى نزديك من با رسول خدا و موقعيت خاصى كه با آن حضرت داشتم آگاهيد و مىدانيد موقعى كه من خردسال بودم، پيامبر مرا در آغوش مىگرفت و به سينه خود مىفشرد و مرا در بستر خود مىخوابانيد به طورى كه من بدن او را لمس مىكردم، بوى خوش آن را مىشنيدم و او غذا در دهان من مىگذارد.
من همچون بچه اى كه به دنبال مادرش مىرود، همه جا همراه او مىرفتم، در هر روزی از فضائل اخلاقی خود ، نشانه ای می افراشت (آشکار می نمود) و پیروی از آن را به من امر می فرمود و در هر سالی در حراء (پیش از رسالتش) اقامت می نمود ، من او را می دیدم و غیر من نمی دید .
در آن زمان اسلام در خانه ای نیامده بود مگر خانه رسول خدا و خدیجه و من سوم ایشان بودم ؛ نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبوت را استشمام می کردم …»(3)
برگرفته از کتاب سیره پیشوایان(نگرشی بر زندگانی اجتماعی،سیاسی و فرهنگی امامان معصوم علیهم السلام)، نویسنده: مهدی پیشوایی با مقدمه استاد جعفر سبحانی، ص 26.
—————————–
1- به منابع زیر مراجعه کنید:
- ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، 1399 ه.ق ، ج 2، ص 58.
- هشام، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق: مصطفی السقاء، ابراهیم الابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره، مکتبه مصطفی البابی الحلبی (افست مکتبه الصدرتهران)، 1355 ه.ق، ج 1،ص262.
- طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دارالقاموس الحدیث، (بی تا) ج 2، ص 213.
- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ اول، قاهره، دار احیاءالکتب العربیه، 1387 ه.ق، ج13، ص119.
2- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، نجف اشرف، منشورات المکتبه الحیدریه، (بی تا)، ص 15.
3- نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 192